خداوند در این آیه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده است که سرانجام، حکومت روی زمین را در دست خواهند گرفت و دین اسلام فراگیر خواهد شد و ناامنیها و وحشتها به آرامش و امنیت مبدّل میگردد، شرک از سراسر جهان برچیده میشود و بندگان خدا با آزادی به پرستش خدای یگانه ادامه میدهند و نسبت به همگان اتمام حجّت میشود، به گونهای که اگر کسی بعد از آن بخواهد راه کفر را بپوید مقصر و فاسق خواهد بود.[2] برخی از مفسّران عامّه مانند: زمخشری، بیضاوی، قرطبی، و فخر رازی، میپندارند این آیه در مورد خلفای راشدین است که مؤمن بودند و اعمال صالح انجام دادند و این وعدة الهی در زمان آنها محقّق گردید.[3] نقد مدّعای عامه: گرچه در آن زمان ترس و وحشتی را که قبلاً مسلمانان از ناحیة دشمنان خارجی احساس میکردند و مجبور بودند همراه خود اسلحه حمل کنند فرو ریخت؛ و دین اسلام که ابتدا مخفی و محدود بود ظاهر و فراگیر شد؛ امّا هرگز نمیتوان مدّعی شد که در زمان خلفاء این وعدة الهی به طور کامل محقّق شده است؛ چنانکه (آلوسی) از مفسّران بزرگ عامّه نیز معتقد است که: به هیچ وجه نمیتوان به این آیه بر صحت امر خلفاء استدلال کرد.[4] و دلایلی نیز مدّعای مطرح شده را رد میکند: 1. خود آیه دلالت میکند که خلافت و امامت یک منصب الهی است زیرا ضمیر فاعلی در کلمه (لیستخلفنهم) به (الله) باز میگردد بنابر اینکسی که این وعده به دست او انجام میگیرد باید از طرف خدا منصوب شده باشد؛ علاوه بر این، آیة مورد بحث خبر از استقرار دینی میدهد که مورد رضایت خدا باشد: (و لیمکنّن لهم دینهم الذی ارتضی لهم) و چنین دینی طبق آیة (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دنیاً)،[5] دینی است که امام آن از جانب خداوند منصوب گردد زیرا طبق روایات متعدّدی که شیعه و سنّی آنها را نقل کردهاند، این آیه در مورد نصب علی علیه السّلام به امامت توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله در غدیر خم نازل شده است.[6] یعنی: با نصب امام، خدا راضی گردیده که اسلام دین ما باشد؛ و چون اهل سنّت هیچ یک از خلفا را منصوب از طرف خداوند نمیدانند، نمیتوانند تحقق این وعدة خدا را در زمان آنان بدانند. 2. کلمة (الارض) مطلق است و ظهور در تمام کرة زمین دارد بنابراین آیه خبر از تحقق یک حکومت جهانی بسان حکومت حضرت سلیمان و داود علیهما السّلام میدهد؛ که این امر در زمان خلفاء تا کنون محقق نشده است. 3. آیه خبر از تبدیل خوف مسلمانان به آرامش و امنیت میدهد، (ولیبدّ لنّهم من بعد خوفهم امناً). که آن زمان چنین مسألهای اتفاق نیفتاد و عدّهای از صحابة بزرگ مانند ابوذر، عبد الله بن مسعود، عمار یاسر و . . . امنیت نداشتند و مورد بی مهری قرار گرفتند؛[7] بلکه حتی یگانه دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله از امنیت برخوردار نبود و طبق نقل ابن ابی الحدید به خانهاش حمله شد و تهدید به آتش زدن خانهاش شد[8] و . . . که در اثر آن فاطمه (س) به نقل بخاری، از ابو بکر قهر کرد و با او تا هنگام مرگ سخن نگفت[9] و وصیت کرد ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند.[10] 4. آیه خبر از رخت بر بستن شرک و بسط توحید میدهد: (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً)، در حالی که در کتاب رقاق صحیح بخاری هفت روایت ذکر شده که همه دلالت بر ارتداد گروهی از مسلمانان بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله میکنند؛[11] و علی علیه السّلام نیز آن زمان را چنین ترسیم میکند: (فان هذا الدّین قد کان اسیراً فی ایدی الاشرار، یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا). یعنی: (همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود، که با نام دین به هوا پرستی پرداخته، و دنیای خود را بهدست میآوردند.)[12] 5. فضل، به امام صادق علیه السّلام عرض میکند: (ناصبیها میپندارند این آیه[13] در مورد ابوبکر، عمر، عثمان و علی علیه السّلام نازل شده است)، امام صادق علیه السّلام میفرماید: (خدا قلب ناصبیها را هدایت نمیکند (نکند)، در زمان یکی از آنها و در زمان علی علیه السّلام با وجود ارتداد مسلمانان و فتنههایی که در زمان آنها بر میخواست، و جنگهایی که بین آنها و کفار به وقوع میپیوست (چگونه) دینی که مورد رضایت خدا و پیامبرش میباشد در بین امّت پیاده شد؟، ترس از قلب امّت رفت و شک از سینه اش برخاست؟![14] بنابر آنچه گذشت این وعدة الهی که در آیة موردبحث مطرح شده در زمان خلفاء به طور کامل تحقق نیافته است، بلکه چنانکه مفسّران بزرگ شیعه معتقدند آیه در مورد حکومت جهانی حضرت مهدی موعود (عج) میباشد؛[15] چرا که از اهل بیت علیهم السّلام روایت شده که این آیه در مورد حضرت مهدی (عج) میباشد،[16] چنانکه حافظ قندوزی حنفی از امام سجّاد، امام باقر، و امام صادق علیهم السّلام نقل میکند که فرمودهاند: (این آیه در مورد حضرت مهدی قائم (عج) نازل شده است).[17] و در روایات فراوانی آمده است که آن حضرت وقتی ظهور کند زمین پر از جور و ستم را، پر از عدل و داد خواهد کرد؛ (که آیت الله صافی) 123 روایت در این معنی را از کتب شیعه و سنّی نقل کرده است.[18] که به عنوان نمونه و رعایت اختصار فقط سه روایت از سخن ابی داود ذکر میشود. 1. ابو سعید خدری میگوید: رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: (المهدی منّی اجلی الجبهه اقنی الانفة یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جوراً و ظلماً). یعنی: (مهدی (عج) از من است، (با) پیشانی کشیده (و) بینی بر آمده، زمین را پر از عدل و داد میکند همانگونه که پر از ظلم و ستم شده است.[19] 2. ابوطفیل از امام علی علیه السّلام نقل میکند: که پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: (لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلا من اهل بیتی یملؤها عدلا کما ملئت جوراً) یعنی: (اگر از روزگار جز یک روز هم باقی نماند حتماً خدا مردی از اهل بیت من بر میانگیزد که آنرا پر از عدل میکند چنانکه پر از ستم شده است.)[20] 3. زرّ از عبد الله و او از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل میکند که حضرت فرمود: (لو لم یبق من الدنیا الایوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث (الله) فیه رجلا منی (من اهل بیتی) یواطعیء اسمه اسمی یملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً)، (اگر از دنیا فقط یک روز هم باقی بماند خدا آن روز را طولانی میکند تا در آن بر انگیزد مردی از اهل بیت من که هم نام من است که زمین را پر از عدل و داد کند همچنان که پر از ظلم و ستم شده است).[21] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ص 432 436. 2. دکتر، ولی الله نقی پور فر، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، (تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، 1377)، ص 221 223. 3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج14. 4. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج7، ص 242. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . نور/ 55. [2] . مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، قم، انتشارات هدف، چاپ اول، 1373، ج 9، ص 432. [3] . رک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتب العربی، بی نوبت چاپ، 1406 ه ق، ج3، ص 252؛ و عبد الله بن عمر بیضاوی، تفسیر البیضاوی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اوّل، 1410 ه ق، ج 3، ص 208، محمد بن احمد انصاری قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405 ه ق، ج 12، ص 297، فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، بی تا، ج 24، ص 25. [4] . آلوسی بغدادی، سید محمود، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1405 ه ق، ج 18، ص 202. [5] . مائده/ 3. [6] . ر ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دار العرفة، بی نوبت چاپ، بی تا، ج 3-4، ص246، طباطبایی، سید محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، 1371، ج 5،201- 193، عبید الله بن عبد الله حاکم حمکانی حنفی، شواهد التنزیل، تحقیق محمد باقر محمودی تهران، مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چاپ اول، 1411 ه ق، ج 1، 201- 208، ح 210- 215. [7] . رک: سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، بی جا، صحیفه، چاپ اول، 1368، ص 316- 325. [8] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، دار الاحیاء کتب العربیه، چاپ دوم، 1386 ه ق، ج 2، ص 56، ج 6، ص 48. [9] . محمد بن اسمائیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بی نوبت چاپ، بی تا، ج 5، ص 177. [10] . شرح نهج البلاغه، همان، ج 6، ص50. [11] . رک: صحیح البخاری، همان، ج 8، ص 148- 152. [12] . دشتی، محمد، ترجمة نهج البلاغه، قم، انتشارات پارسایان، چاپ دوم، 1379، نامة 53، بند 70، ص 576. [13] . نور/ 55. [14] . عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1412 ه ق،ج 3، ص 618 - 619، ح 219. [15] . رک: مجمع البیان، پیشین، ج 7- 8، ص 239- 240، المیزان، پیشین،ج 15، ص 156، مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، بی نوبت چاپ، 1362، ج 14، ص 531، مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، پیشین، ص 432. [16] . مجمع البیان، پیشین، ج 7-8، ص 239، المیزان، پیشین، ج 15، ص 158. [17] . سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع المودة، کاظمیه، دار الکتاب العراقیه، قم، مکتبه المحمدی، بی نوبت چاپ، بیتا، ص 426. [18] . رک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاشرفی الامام الثانی عشر علیه السّلام ، تهران، مکتبة الصدر، بی نوبت چاپ، بی تا، فصل 2، باب 25، ص247 به بعد. [19] . حافظ ابو داود سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داود، بیروت، دارالجنان للطباعه و النشر و التوزیع، موسسة الکتب الثقافیه، چاپ اول، 1409، ه ق، ج2، ص 509 510، ح 4285. [20] . همان، ص 509، ح 4283. [21] . همان، ح 4282.
نزول آیة، وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما . . . »[1]در مورد خلافت خلفای راشدین است؟
خداوند در این آیه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده است که سرانجام، حکومت روی زمین را در دست خواهند گرفت و دین اسلام فراگیر خواهد شد و ناامنیها و وحشتها به آرامش و امنیت مبدّل میگردد، شرک از سراسر جهان برچیده میشود و بندگان خدا با آزادی به پرستش خدای یگانه ادامه میدهند و نسبت به همگان اتمام حجّت میشود، به گونهای که اگر کسی بعد از آن بخواهد راه کفر را بپوید مقصر و فاسق خواهد بود.[2] برخی از مفسّران عامّه مانند: زمخشری، بیضاوی، قرطبی، و فخر رازی، میپندارند این آیه در مورد خلفای راشدین است که مؤمن بودند و اعمال صالح انجام دادند و این وعدة الهی در زمان آنها محقّق گردید.[3]
نقد مدّعای عامه: گرچه در آن زمان ترس و وحشتی را که قبلاً مسلمانان از ناحیة دشمنان خارجی احساس میکردند و مجبور بودند همراه خود اسلحه حمل کنند فرو ریخت؛ و دین اسلام که ابتدا مخفی و محدود بود ظاهر و فراگیر شد؛ امّا هرگز نمیتوان مدّعی شد که در زمان خلفاء این وعدة الهی به طور کامل محقّق شده است؛ چنانکه (آلوسی) از مفسّران بزرگ عامّه نیز معتقد است که: به هیچ وجه نمیتوان به این آیه بر صحت امر خلفاء استدلال کرد.[4] و دلایلی نیز مدّعای مطرح شده را رد میکند:
1. خود آیه دلالت میکند که خلافت و امامت یک منصب الهی است زیرا ضمیر فاعلی در کلمه (لیستخلفنهم) به (الله) باز میگردد بنابر اینکسی که این وعده به دست او انجام میگیرد باید از طرف خدا منصوب شده باشد؛ علاوه بر این، آیة مورد بحث خبر از استقرار دینی میدهد که مورد رضایت خدا باشد: (و لیمکنّن لهم دینهم الذی ارتضی لهم) و چنین دینی طبق آیة (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دنیاً)،[5] دینی است که امام آن از جانب خداوند منصوب گردد زیرا طبق روایات متعدّدی که شیعه و سنّی آنها را نقل کردهاند، این آیه در مورد نصب علی علیه السّلام به امامت توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله در غدیر خم نازل شده است.[6] یعنی: با نصب امام، خدا راضی گردیده که اسلام دین ما باشد؛ و چون اهل سنّت هیچ یک از خلفا را منصوب از طرف خداوند نمیدانند، نمیتوانند تحقق این وعدة خدا را در زمان آنان بدانند.
2. کلمة (الارض) مطلق است و ظهور در تمام کرة زمین دارد بنابراین آیه خبر از تحقق یک حکومت جهانی بسان حکومت حضرت سلیمان و داود علیهما السّلام میدهد؛ که این امر در زمان خلفاء تا کنون محقق نشده است.
3. آیه خبر از تبدیل خوف مسلمانان به آرامش و امنیت میدهد، (ولیبدّ لنّهم من بعد خوفهم امناً). که آن زمان چنین مسألهای اتفاق نیفتاد و عدّهای از صحابة بزرگ مانند ابوذر، عبد الله بن مسعود، عمار یاسر و . . . امنیت نداشتند و مورد بی مهری قرار گرفتند؛[7] بلکه حتی یگانه دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله از امنیت برخوردار نبود و طبق نقل ابن ابی الحدید به خانهاش حمله شد و تهدید به آتش زدن خانهاش شد[8] و . . . که در اثر آن فاطمه (س) به نقل بخاری، از ابو بکر قهر کرد و با او تا هنگام مرگ سخن نگفت[9] و وصیت کرد ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند.[10]
4. آیه خبر از رخت بر بستن شرک و بسط توحید میدهد: (یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً)، در حالی که در کتاب رقاق صحیح بخاری هفت روایت ذکر شده که همه دلالت بر ارتداد گروهی از مسلمانان بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله میکنند؛[11] و علی علیه السّلام نیز آن زمان را چنین ترسیم میکند: (فان هذا الدّین قد کان اسیراً فی ایدی الاشرار، یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا). یعنی: (همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود، که با نام دین به هوا پرستی پرداخته، و دنیای خود را بهدست میآوردند.)[12]
5. فضل، به امام صادق علیه السّلام عرض میکند: (ناصبیها میپندارند این آیه[13] در مورد ابوبکر، عمر، عثمان و علی علیه السّلام نازل شده است)، امام صادق علیه السّلام میفرماید: (خدا قلب ناصبیها را هدایت نمیکند (نکند)، در زمان یکی از آنها و در زمان علی علیه السّلام با وجود ارتداد مسلمانان و فتنههایی که در زمان آنها بر میخواست، و جنگهایی که بین آنها و کفار به وقوع میپیوست (چگونه) دینی که مورد رضایت خدا و پیامبرش میباشد در بین امّت پیاده شد؟، ترس از قلب امّت رفت و شک از سینه اش برخاست؟![14]
بنابر آنچه گذشت این وعدة الهی که در آیة موردبحث مطرح شده در زمان خلفاء به طور کامل تحقق نیافته است، بلکه چنانکه مفسّران بزرگ شیعه معتقدند آیه در مورد حکومت جهانی حضرت مهدی موعود (عج) میباشد؛[15] چرا که از اهل بیت علیهم السّلام روایت شده که این آیه در مورد حضرت مهدی (عج) میباشد،[16] چنانکه حافظ قندوزی حنفی از امام سجّاد، امام باقر، و امام صادق علیهم السّلام نقل میکند که فرمودهاند: (این آیه در مورد حضرت مهدی قائم (عج) نازل شده است).[17] و در روایات فراوانی آمده است که آن حضرت وقتی ظهور کند زمین پر از جور و ستم را، پر از عدل و داد خواهد کرد؛ (که آیت الله صافی) 123 روایت در این معنی را از کتب شیعه و سنّی نقل کرده است.[18] که به عنوان نمونه و رعایت اختصار فقط سه روایت از سخن ابی داود ذکر میشود.
1. ابو سعید خدری میگوید: رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: (المهدی منّی اجلی الجبهه اقنی الانفة یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جوراً و ظلماً). یعنی: (مهدی (عج) از من است، (با) پیشانی کشیده (و) بینی بر آمده، زمین را پر از عدل و داد میکند همانگونه که پر از ظلم و ستم شده است.[19]
2. ابوطفیل از امام علی علیه السّلام نقل میکند: که پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: (لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث الله رجلا من اهل بیتی یملؤها عدلا کما ملئت جوراً) یعنی: (اگر از روزگار جز یک روز هم باقی نماند حتماً خدا مردی از اهل بیت من بر میانگیزد که آنرا پر از عدل میکند چنانکه پر از ستم شده است.)[20]
3. زرّ از عبد الله و او از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل میکند که حضرت فرمود: (لو لم یبق من الدنیا الایوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث (الله) فیه رجلا منی (من اهل بیتی) یواطعیء اسمه اسمی یملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً)، (اگر از دنیا فقط یک روز هم باقی بماند خدا آن روز را طولانی میکند تا در آن بر انگیزد مردی از اهل بیت من که هم نام من است که زمین را پر از عدل و داد کند همچنان که پر از ظلم و ستم شده است).[21]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ص 432 436.
2. دکتر، ولی الله نقی پور فر، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، (تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، 1377)، ص 221 223.
3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج14.
4. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج7، ص 242.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نور/ 55.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، قم، انتشارات هدف، چاپ اول، 1373، ج 9، ص 432.
[3] . رک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتب العربی، بی نوبت چاپ، 1406 ه ق، ج3، ص 252؛ و عبد الله بن عمر بیضاوی، تفسیر البیضاوی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ اوّل، 1410 ه ق، ج 3، ص 208، محمد بن احمد انصاری قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405 ه ق، ج 12، ص 297، فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، بی تا، ج 24، ص 25.
[4] . آلوسی بغدادی، سید محمود، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1405 ه ق، ج 18، ص 202.
[5] . مائده/ 3.
[6] . ر ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دار العرفة، بی نوبت چاپ، بی تا، ج 3-4، ص246، طباطبایی، سید محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ پنجم، 1371، ج 5،201- 193، عبید الله بن عبد الله حاکم حمکانی حنفی، شواهد التنزیل، تحقیق محمد باقر محمودی تهران، مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چاپ اول، 1411 ه ق، ج 1، 201- 208، ح 210- 215.
[7] . رک: سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، بی جا، صحیفه، چاپ اول، 1368، ص 316- 325.
[8] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، دار الاحیاء کتب العربیه، چاپ دوم، 1386 ه ق، ج 2، ص 56، ج 6، ص 48.
[9] . محمد بن اسمائیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بی نوبت چاپ، بی تا، ج 5، ص 177.
[10] . شرح نهج البلاغه، همان، ج 6، ص50.
[11] . رک: صحیح البخاری، همان، ج 8، ص 148- 152.
[12] . دشتی، محمد، ترجمة نهج البلاغه، قم، انتشارات پارسایان، چاپ دوم، 1379، نامة 53، بند 70، ص 576.
[13] . نور/ 55.
[14] . عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1412 ه ق،ج 3، ص 618 - 619، ح 219.
[15] . رک: مجمع البیان، پیشین، ج 7- 8، ص 239- 240، المیزان، پیشین،ج 15، ص 156، مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، بی نوبت چاپ، 1362، ج 14، ص 531، مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، پیشین، ص 432.
[16] . مجمع البیان، پیشین، ج 7-8، ص 239، المیزان، پیشین، ج 15، ص 158.
[17] . سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، ینابیع المودة، کاظمیه، دار الکتاب العراقیه، قم، مکتبه المحمدی، بی نوبت چاپ، بیتا، ص 426.
[18] . رک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاشرفی الامام الثانی عشر علیه السّلام ، تهران، مکتبة الصدر، بی نوبت چاپ، بی تا، فصل 2، باب 25، ص247 به بعد.
[19] . حافظ ابو داود سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داود، بیروت، دارالجنان للطباعه و النشر و التوزیع، موسسة الکتب الثقافیه، چاپ اول، 1409، ه ق، ج2، ص 509 510، ح 4285.
[20] . همان، ص 509، ح 4283.
[21] . همان، ح 4282.
- [سایر] آیه (وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون) نور -55، چگونه بر ظهور موعود جهانی دلالت دارد؟
- [سایر] آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟
- [سایر] محتوای آیه «یا اَیُّها الَذین آمَنُوا اَطیعُوا اللّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُوِلی الاَمْرِ مِنْکُمْ» چیست؟
- [سایر] چگونه میتوان از آیه (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً) استفاده کرد که ایمان بدون عمل ارزشی ندارد؟
- [سایر] آیه کریمه که می فرماید: "... إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ"، معنای تکراری که در این آیه آمده است چیست؟
- [سایر] با توجه به آیه «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» چرا خدا از امام حسین(ع) دفاع نکرد؟
- [سایر] چرا در آیه 2 سوره محمد (وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ ءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلیَ محُمَّدٍ وَ هُوَ الحْقُّ مِن رَّبهِّمْ کَفَّرَ عَنهمْ سَیِّاتهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالهَمْ) به مانند آیات دیگر (بما انزل علی رسوله) گفته نشده، بلکه به اسم پیامبر (ص) تصریح شده است؟
- [آیت الله سبحانی] در آیه ای از قرآن کریم که می فرماید: ( وإذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة إن خفتم أن یفتنکم الذین کفروا... ) ([1]) ، قصر نماز منحصر به حالت خوف شده است. آیا روایاتی که قصر را اعم از خوف در سفر می داند، مخالف این آیه نیست؟
- [سایر] سلام علیکم؛ طبق نظر یکی از دانشمندان سنی، این آیه "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْء ..."، بطلان عقیده به امامت را تأیید و تصدیق می کند؛ زیرا اگر امامان معصوم بودند! آیه نباید در بردارنده این جمله باشد که " فَإِنْ تَنازَعْتُمْ ..."؛ چون می بایست یک اظهاریه مطلق می داشت؛ یعنی "از خداوند و پیامبر و اوصیای پیامبر اطاعت کنید". این آیه ثابت می کند که شما می توانید نسبت به اولی الامر (اوصیای پیامبر) نزاعی داشته و آن را انکار کنید و اگر این کار را کردید می توانید به خداوند (سبحانه و تعالی) و پیامبر (ص) رجوع کنید. علاوه بر این اگر نزاعی وجود داشت و اگر امامت یک عقیده معتبر بود، می بایست چنین می گفت: "ردوه الی الله و رسوله و الی اولی الامر منکم".
- [سایر] در تفسیر سوره بینه، در معنای آیه (خیرُ البَریة) در سایت وزارت اوقاف و ارشاد عربستان سعودی، که تفاسیر وترجمه های قرآن کریم را دارد: به این آدرس بروید: http://quran.al-islam.com/Page.aspx?pageid=221&BookID=13&Page=598 آخر صفحه، خط آخر و جمله آخر صفحه را ببینید: *{7}ﺇِﻥَّ الَّذِینَ ﺁمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ اُولَیِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ* یَقُول : مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْ النَّاﺱ فَهُمْ خَیْر الْبَرِیَّه . وَقَدْ : 29208 - حَدَّثَنَا اِبْن حُمَیْد , قَالَ : ثنا عِیسَی بْن فَرْقَد , عَنْ اَبِی الْجَارُود , عَنْ مُحَمَّد بْن عَلِیّ { اُولَیِکَ هُمْ خَیْر الْبَرِیَّه } فَقَالَ النَّبِیّ صَلَّی اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ : \\\" اَنْتَ یَا عَلِیّ وَ شِیعَتک \\\" پیامبر(ص) فرمود: منظور از خیرالبریة، علی جان تو هستی و شیعیان تو. البته قبل از اینکه خبر دار بشن و برش دارن برید ببینید!